بشنو از ني
نوشته شده توسط : سید نجم الدین حسینی آفتابدری
مرغ را یکصد و تخمش ده ریال
میخریدیم ما همه در طول سال
کار بود مازاد ، لیکن کارگر
جملگی نایاب حتی رفتگر
کاسبان بودند مشغول فروش
قانع و سالم ولی پر جنب و جوش
دراداره بود شادی و نشاط
میگذشت پرونده ات از یک صراط
غیر قانونی اگر کارت نبود
تا سه سوتی میزدی آماده بود
وقت رفتن از برای ازدواج
شاخه ای گل بود یا نان گـُـلاج
زندگی ها بود آرام و قرار
کو، کجا مردان بُدند از آن فرار
رفت و آمدها بسی ارزنده بود
جامعه سالم ، سلامت زنده بود
مرد همچون مرد ، زنها شیر زن
دختر ِ کودک ، جوان و پیر زن
لیک حالا دختر شیرآبه کام
میخورد از هر نجستی جام جام
صورت خود را پسرها چون زنان
بند اندازند به مثل دختران
صله ارحام را در سال شد
اختصاص بر عمه جان و خال شد
جای پیکان شد سمند و پرشیا
جای قم - مشهد : شده آنتالیا !
کو جوانان ادیب و سربزیر
مومنان و صادقان بی نظیر
یک زمان تریاک بودست اژدها
در بر شیشه ولی شد کله پا
یک زمان تریاک میکرد کله پا
شیشه حالا میبرد کلا هوا
تخم مرغ و میوه و شیر و کدو
هم گران و هم بد و بی رنگ و بو
آرزو کردیم و لیکن هر چه بود
دود شد ای وای حالا دودِ دود
حاصل این شعر صدها حرف بود
در زمستان دانه های برف بود
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 آبان 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: